۱۳۸۷ اردیبهشت ۱۹, پنجشنبه

آموزش سکس

ماساژ جنسي بدن زنماساژ علاوه بر تاثيرات مفيدي که روي بدن دارد، ميتواند نقش تحريک کنندگي نيز داشته و لذت س را دو چندان نمايد. ماساژ ارتباط جسمي زن و مرد را بيشتر کرده، ضمن برانگيختگي جنسي موجب ميشود تا آنها لذت بيشتري از رابطه جنسي با يکديگر ببرند. در خانمهايي که مشکل ارگاسم دارند يا اينکه دير به ارگاسم ميرسند، ماساژ بدن نقش مهمي در تسهيل ارگاسم دارد و در اين امر بسيار کمک کننده است.
در اينجا مراحل مختلف ماساژ جنسي بدن زن را بطور ساده مرور ميکنيم:
1-ماساژ پشت بدن:براي شروع ماساژ و شل کردن عضلات بدن زن، بهتر است ابتدا از پشت او شروع کنيد.اول نوک انگشتان خود را به پوست او بکشيد بعد ناحيه پشت را از بالا تا پايين به آرامي نوازش کنيد. سپس بطور متناوب با حرکات کششي، لرزشي (vibration) و دايره وار، آنرا ماساژ دهيد. گاهي ميتوانيد گوشت بدن او را درست مثل خمير با دستتان بگيريد و آرام فشار دهيد.پوست سر را ماساژ داده و گاهي موهاي او را بين انگشتان خود بگيريد. سپس سراغ پاهاي او رفته و انگشتان پايش را با دست فشار دهيد.
2- ماساژ جلوي بدن:سينه را از داخل به خارج بماليد. نوک سينه ها را به آرامي ماساژ تحريک کنيد. موهاي ناحيه شرمگاهي را نوازش کرده و به نرمي بکشيد. با کف دستتان قسمت پايين شکم بماليد.کف دودست خود را بهم ماليده و وقتي گرم شد آنرا روي تخمدانهاي زن بگذاريد. عده اي معتقدند که انجام اينکار انرژي زن براي س را بيشتر ميکند.سعي کنيد ناحيه مثانه و رحم را فشار دهيد. در اين هنگام بهتر است زن تمرينات kegel را انجام داده و ماهيچه هاي کف لگن خود را مانند حالت متوقف کردن ادرار، سفت کند.
3- ماساژ واژن:بهتر است در اين مرحله دستکش لاتکس بپوشيد. ميدانيد که زنها بدو طريق به ارگاسم ميرسند: از راه تحريک نقطه جي و از راه تحريک کليتوريس. بسياري از خانمها ارگاسم از طريق نقطه جي را عميق تر ميدانند. گاهي اگر تحريکات بطور مناسب ادامه پيدا کند زن ميتواند چند ارگاسم پشت سرهم داشته باشد. اين ارگاسمهاي متوالي و پشت سرهم تاثير بسيار خوبي در روحيه زن دارد.دست خود را به يک ماده ليز کننده مناسب آغشته نموده و لبهاي واژن را به انگشتتان ازهم باز کنيد. نوک انگشتان را به سمت بالا ( بطرف ناف) بگيريد. لبهاي داخلي و خارجي (کوچک و بزرگ) را با انگشتتان از هم جدا کرده و آنها را تک تک به آرامي با دو انگشت بماليد.حالا يک انگشت خود را وارد واژن کرده بدنبال آن انگشت دوم را نيز وارد کنيد. انگشت شست خود را بالا نگه داشته و آنرا مقابل کليتوريس قرار دهيد. ميتوانيد دست خود را فشار دهيد يا اينکه بلرزانيد طوريکه دو انگشت شما با ديواره واژن و شست شما با کليتوريس تماس داشته باشد.کف دست خود را روي استخوان عانه و انگشتانتان را روي لبهاي واژن قرار دهيد، حالا دست خود را به آرامي به سمت پايين فشار داده و يک حرکت چرخشي به آن بدهيد. با حرکت دست حدود 10 دايره فرضي بکشيد، سپس کف دست خود را بلند کرده و با انگشت چند ضربه ملايم به لبهاي واژن بزنيد. چند ثانيه مکث نموده و دوباره همين حرکت را براي چند بار انجام دهيد.شما ميتوانيد گردن رحم را در قسمت پشتي و فوقاني واژن بصورت يک بافت گنبدي شکل با شکافي در وسط آن (مانند چانه) لمس نماييد. با احتياط بافت اطراف آنرا تحريک کنيد. عده اي از خانمها از اين کار لذت زيادي برده و از شما ميخواهند اينکار را برايشان تکرار کنيد.بياد داشته باشيد که کليتوريس از آلت شما بسيار حساستر است. بنابراين هرگز انگشت خود را بصورت خشک و خشن روي آن نکشيد. ابتدا که اندام تناسلي زن را لمس ميکنيد، کليتوريس را فقط به نرمي فشار دهيد. براي کاهش درد ناشي از اصطکاک ميتوانيد کليتوريس را با لبهاي واژن گرفته و با آن تحريک کنيد.انگشت خود را وارد واژن کرده سپس دست ديگر خود را که آزاد است روي قسمت پايين شکم بگذاريد و به طرف يکديگر فشار دهيد.اگر با قسمتهاي حساس و لذتبخش اندام تناسلي زن آشنا نيستيد از او بخواهيد تا دست شما را گرفته و با دست شما خودش را تحريک و استمناءکند. بعد از آن خودتان به تحريک اين قسمتها بپردازيد.
يک روش ديگر براي ماساژ جنسي زن اين است که مقداري ماده ليزکننده روي لب واژن ريخته سپس آنرا با انگشت شست و اشاره خود بگيريد و ضمن فشار به آهستگي بکشيد. اين عمل را چندين بار پشت سرهم انجام دهيد.تخمدانها در دو طرف واژن قرار دارند. گروهي از خانمها از ماساژ آنها لذت زيادي ميبرند و گروهي ديگر آنرا دردناک ميدانند. در صورت تمايل ميتوانيد آنها را ماساژ دهيد.قسمت داخلي رانها و موهاي عانه را به نرمي نوازش کنيد. بتدريج که زن لگن خود را بالا ميبرد،اين منطقه را بيشتر ماساژ دهيد. بعد از مدتي ميتوانيد انگشت خود را به سمت لبهاي واژن ببريد. به کمک يک ماده مناسب آنها را ليز نموده يکي يکي با دست بگيريد. محل اتصال لب بيروني واژن به بدن را با دوانگشت گرفته از پايين به سمت بالا بکشيد. نظير همين عمل را با لبهاي ديگر هم چند بار انجام دهيد.به آرامي انگشت خود را وارد واژن کنيد. چند لحظه ثابت نگه داشته سپس آنرا وارد و خارج کنيد. اگر لازم شد ميتوانيد از انگشت ديگرتان هم استفاده کنيد.انگشت شست را وارد واژن کرده کف دست خود را دور کليتوريس بچرخانيد و ضمن آن با ساير انگشتان، استخوان لگن را فشار دهيد. به اين ترتيب شما ميتوانيد سقف واژن (نقطه جي داخلي) و مثانه(نقطه جي خارجي) را تواما" تحريک نماييد.با انگشت خود نقطه جي را داخل واژن تحريک کنيد. براي اينکار انگشت خود را روي ديواره قدامي واژن گذاشته و آنرا مثل دکمه زنگ فشار دهيد و دوباره برداريد. همزمان بااينکار کليتوريس را هم کمي غلغلک بدهيد. با دوانگشت خود ديواره واژن را در جهت بالا و پايين هشت بار باهم فشار دهيد و همراه آن کليتوريس را نيز تحريک کنيد. سپس کليتوريس را به نرمي با انگشت گرفته ضمن فشار به آرامي آنرا بکشيد.انگشت خود را داخل واژن بشکل دايره بچرخانيد و در محل ساعت 12 کمي مکث کنيد. بعد از مدتي ورودي واژن را با انگشت غلغلک دهيد. انجام اين عمل زن را بشدت حشري ميکند. حالا انگشت خود را بين لبهاي داخلي و خارجي واژن برده از پايين تا بالا به سمت کليتوريس بچرخانيد. در اينجا و بعد از انجام همه اينکارها او ديگر منتظر ورود آلت شماست و مطمئنا" لذت زيادي از آن خواهد برد

آموزش سکس

ماساژ جنسي بدن زنماساژ علاوه بر تاثيرات مفيدي که روي بدن دارد، ميتواند نقش تحريک کنندگي نيز داشته و لذت س را دو چندان نمايد. ماساژ ارتباط جسمي زن و مرد را بيشتر کرده، ضمن برانگيختگي جنسي موجب ميشود تا آنها لذت بيشتري از رابطه جنسي با يکديگر ببرند. در خانمهايي که مشکل ارگاسم دارند يا اينکه دير به ارگاسم ميرسند، ماساژ بدن نقش مهمي در تسهيل ارگاسم دارد و در اين امر بسيار کمک کننده است.
در اينجا مراحل مختلف ماساژ جنسي بدن زن را بطور ساده مرور ميکنيم:
1-ماساژ پشت بدن:براي شروع ماساژ و شل کردن عضلات بدن زن، بهتر است ابتدا از پشت او شروع کنيد.اول نوک انگشتان خود را به پوست او بکشيد بعد ناحيه پشت را از بالا تا پايين به آرامي نوازش کنيد. سپس بطور متناوب با حرکات کششي، لرزشي (vibration) و دايره وار، آنرا ماساژ دهيد. گاهي ميتوانيد گوشت بدن او را درست مثل خمير با دستتان بگيريد و آرام فشار دهيد.پوست سر را ماساژ داده و گاهي موهاي او را بين انگشتان خود بگيريد. سپس سراغ پاهاي او رفته و انگشتان پايش را با دست فشار دهيد.
2- ماساژ جلوي بدن:سينه را از داخل به خارج بماليد. نوک سينه ها را به آرامي ماساژ تحريک کنيد. موهاي ناحيه شرمگاهي را نوازش کرده و به نرمي بکشيد. با کف دستتان قسمت پايين شکم بماليد.کف دودست خود را بهم ماليده و وقتي گرم شد آنرا روي تخمدانهاي زن بگذاريد. عده اي معتقدند که انجام اينکار انرژي زن براي س را بيشتر ميکند.سعي کنيد ناحيه مثانه و رحم را فشار دهيد. در اين هنگام بهتر است زن تمرينات kegel را انجام داده و ماهيچه هاي کف لگن خود را مانند حالت متوقف کردن ادرار، سفت کند.
3- ماساژ واژن:بهتر است در اين مرحله دستکش لاتکس بپوشيد. ميدانيد که زنها بدو طريق به ارگاسم ميرسند: از راه تحريک نقطه جي و از راه تحريک کليتوريس. بسياري از خانمها ارگاسم از طريق نقطه جي را عميق تر ميدانند. گاهي اگر تحريکات بطور مناسب ادامه پيدا کند زن ميتواند چند ارگاسم پشت سرهم داشته باشد. اين ارگاسمهاي متوالي و پشت سرهم تاثير بسيار خوبي در روحيه زن دارد.دست خود را به يک ماده ليز کننده مناسب آغشته نموده و لبهاي واژن را به انگشتتان ازهم باز کنيد. نوک انگشتان را به سمت بالا ( بطرف ناف) بگيريد. لبهاي داخلي و خارجي (کوچک و بزرگ) را با انگشتتان از هم جدا کرده و آنها را تک تک به آرامي با دو انگشت بماليد.حالا يک انگشت خود را وارد واژن کرده بدنبال آن انگشت دوم را نيز وارد کنيد. انگشت شست خود را بالا نگه داشته و آنرا مقابل کليتوريس قرار دهيد. ميتوانيد دست خود را فشار دهيد يا اينکه بلرزانيد طوريکه دو انگشت شما با ديواره واژن و شست شما با کليتوريس تماس داشته باشد.کف دست خود را روي استخوان عانه و انگشتانتان را روي لبهاي واژن قرار دهيد، حالا دست خود را به آرامي به سمت پايين فشار داده و يک حرکت چرخشي به آن بدهيد. با حرکت دست حدود 10 دايره فرضي بکشيد، سپس کف دست خود را بلند کرده و با انگشت چند ضربه ملايم به لبهاي واژن بزنيد. چند ثانيه مکث نموده و دوباره همين حرکت را براي چند بار انجام دهيد.شما ميتوانيد گردن رحم را در قسمت پشتي و فوقاني واژن بصورت يک بافت گنبدي شکل با شکافي در وسط آن (مانند چانه) لمس نماييد. با احتياط بافت اطراف آنرا تحريک کنيد. عده اي از خانمها از اين کار لذت زيادي برده و از شما ميخواهند اينکار را برايشان تکرار کنيد.بياد داشته باشيد که کليتوريس از آلت شما بسيار حساستر است. بنابراين هرگز انگشت خود را بصورت خشک و خشن روي آن نکشيد. ابتدا که اندام تناسلي زن را لمس ميکنيد، کليتوريس را فقط به نرمي فشار دهيد. براي کاهش درد ناشي از اصطکاک ميتوانيد کليتوريس را با لبهاي واژن گرفته و با آن تحريک کنيد.انگشت خود را وارد واژن کرده سپس دست ديگر خود را که آزاد است روي قسمت پايين شکم بگذاريد و به طرف يکديگر فشار دهيد.اگر با قسمتهاي حساس و لذتبخش اندام تناسلي زن آشنا نيستيد از او بخواهيد تا دست شما را گرفته و با دست شما خودش را تحريک و استمناءکند. بعد از آن خودتان به تحريک اين قسمتها بپردازيد.
يک روش ديگر براي ماساژ جنسي زن اين است که مقداري ماده ليزکننده روي لب واژن ريخته سپس آنرا با انگشت شست و اشاره خود بگيريد و ضمن فشار به آهستگي بکشيد. اين عمل را چندين بار پشت سرهم انجام دهيد.تخمدانها در دو طرف واژن قرار دارند. گروهي از خانمها از ماساژ آنها لذت زيادي ميبرند و گروهي ديگر آنرا دردناک ميدانند. در صورت تمايل ميتوانيد آنها را ماساژ دهيد.قسمت داخلي رانها و موهاي عانه را به نرمي نوازش کنيد. بتدريج که زن لگن خود را بالا ميبرد،اين منطقه را بيشتر ماساژ دهيد. بعد از مدتي ميتوانيد انگشت خود را به سمت لبهاي واژن ببريد. به کمک يک ماده مناسب آنها را ليز نموده يکي يکي با دست بگيريد. محل اتصال لب بيروني واژن به بدن را با دوانگشت گرفته از پايين به سمت بالا بکشيد. نظير همين عمل را با لبهاي ديگر هم چند بار انجام دهيد.به آرامي انگشت خود را وارد واژن کنيد. چند لحظه ثابت نگه داشته سپس آنرا وارد و خارج کنيد. اگر لازم شد ميتوانيد از انگشت ديگرتان هم استفاده کنيد.انگشت شست را وارد واژن کرده کف دست خود را دور کليتوريس بچرخانيد و ضمن آن با ساير انگشتان، استخوان لگن را فشار دهيد. به اين ترتيب شما ميتوانيد سقف واژن (نقطه جي داخلي) و مثانه(نقطه جي خارجي) را تواما" تحريک نماييد.با انگشت خود نقطه جي را داخل واژن تحريک کنيد. براي اينکار انگشت خود را روي ديواره قدامي واژن گذاشته و آنرا مثل دکمه زنگ فشار دهيد و دوباره برداريد. همزمان بااينکار کليتوريس را هم کمي غلغلک بدهيد. با دوانگشت خود ديواره واژن را در جهت بالا و پايين هشت بار باهم فشار دهيد و همراه آن کليتوريس را نيز تحريک کنيد. سپس کليتوريس را به نرمي با انگشت گرفته ضمن فشار به آرامي آنرا بکشيد.انگشت خود را داخل واژن بشکل دايره بچرخانيد و در محل ساعت 12 کمي مکث کنيد. بعد از مدتي ورودي واژن را با انگشت غلغلک دهيد. انجام اين عمل زن را بشدت حشري ميکند. حالا انگشت خود را بين لبهاي داخلي و خارجي واژن برده از پايين تا بالا به سمت کليتوريس بچرخانيد. در اينجا و بعد از انجام همه اينکارها او ديگر منتظر ورود آلت شماست و مطمئنا" لذت زيادي از آن خواهد برد

دختر دايي مژده

خاطره‌اي که مي خوام تعريف کنم بر مي گرده به 4 سال پيش و دختر داييم مژده ما از بچگي باهم بازي مي کرديم و بين تمام دختر داييهام با اون از همه راحت تر بودم اون روز خانواده ما و داييم اينا خونه مادر بزرگم بوديم و و از قرار معلوم طبق قرار قبلي مادرم اينا و ديگران صبح زود رفتن بهشت زهرا من هم که مثل هميشه گفتم خونه مي مونم و مي خوابم و مژده هم به بهانه‌ي داداش کوچيکش که شير خوره بود موند خونه بعد از اينکه 1 ساعت از رفتنشون گذشت من نشستم پاي ويدئو و نگاه کردن فيلمي که از دوستم گرفته بودم و مخفيانه با خودم به اونجا اورده بودم، يه فيلم سکسي بود و من در حال نگاه کردن بودم که مژده وارد اتاق شد و از ترسم تلويزيون رو خاموش کردم و خودم رو زدم به اون راه مژده گفت چي‌ مي ديدي من هم بايد ببينم من اول چرت پرت گفتم ولي اون گفت که داشته 5 دقيقه دزدکي من رو ميديده و از اين جور فيلم ها هم خوشش مياد من هم از خدا خواسته فيلم رو گذاشتم و دو تايي نشستيم به ديدن هر چند دقيقه يکبار من زير چشمي اون رو نگاه مي کردم انگار واقعا خوشش مي اومد چون هم اب از لب ولوچش را افتاده بود و هم با دقت نگاه مي کرد من ازش پرسيد تا حالا از اين کارها کردي گفت اره يک بار با پسر همسايمون گفتم چي کار کردي گفت هيچي فقط من مال اون رو خوردم اونهم مال من رو اينجا بود که من رگ شيطنتم بالا زد و گفتم حالا چي دوست داري يک کمي با هم از اين کارا بکنيم مژده گفت بدم نمياد ولي زياد نه من گفتم باشه شروع کردم به دست زدن به سينه‌هاش ولي خيلي کوچيک بود بعد لباسشو در اوردم و سر سينهژ‌هاشو شردع کردم به ليسيدن و اومدم پايين و شکمشو ليس زدمو دامنشو کشيدم پايين و از روي شرتش کسش رو ماليدم و شرتشرو تا دم زانوش کشيدم پايين و کس کوچلوي سفيدش رو ديدم براش قشنک ليس زدم و زبونم رو لاي کسش فشار مي دادم و معلوم بود داره خيلي خوشش مياد چند دقيقه اي داشتم اين کار رو مي کردم و کارم رو تمام کردم و کشيدم عقب فهميد حالا نوبت اونه اول گردنم رو بوس کرد بعد پيراهنم رو در اورد و بعد گرمکن که پام بو کشيد پايين و از رو شرتم کيرم رو که کاملا شق شده بود مي‌ماليد بعد شرتم رو کشيد پايين و اول سر کيرم رو کمي مک زد و بعد اروم اروم تمام کيرم رو وارد دهانش کرد و خيلي حرفه اي ساک مي زد و من هم با دستم حرکت سرش رو تنظيم مي کردم بهش گفتم تا حالا با کسي از کون حال کردي گفت نه فقط فقط ساک زدم گفتم مي خواهي ببيني چه مزه اي داره اول کمي منمن کرد و گفت نه ولي من گفتم حالا بگذار حال کنيم مي بيني چه حالي ميده و قبول کرد من رفتم سراغ يخچال و قوطي کرم رو آوردم پرسيد کرم براي چيه گفتم آوردم کمي روان شه زياد دردت نياد گفت مگه درد داره گفتم نه زياد ولي لذتش به دردش مي ارزه با انگشتم يه کم کرم به دم سوراخش ماليدم و آروم اروم انگشتم رو کردم تو سوراخش اول مي خنديد و مي گفت کرم خنکه و قلقلکش مياد من تو دلم گفتم اولش مي خندي اميدوارم آخرش گريه نکني و کمي هم کرم به سر کير خودم ماليدم سر کيرم رو به سوراخش رسوندم بهش گفتم کونت رو تا جاي که مي توني بده بالا و من هم سر کيرم رو کردم تو کونش يکي کم كه فشار آورم گفت درش بيار درد داره و من هم کشيدم بيرون دوباره کرم رو به سوراخش ماليدمو حسابي چربش کردم اين بار کيرم رو کردم تو دوباره گفت خيلي درد داره ولي اين بار توجه نکردم و بهش گفتم اولش درد داره و کيرم رو فشار دادم تو معلوم بود حسابي دردش اومده بود و وقتي تمام کيرم رو کردم تو کونش جيغ کشيد و با لشتي که جلوش بو گاز گرفت و وقتي من شروع به عقب وجلو کردن کردم ديکه انگار اصلا احساس درد نمي کرد و خيلي خوشش اومده بود و مي گفت باز هم فشار بده و حرکت من تند تر وتند تر مي شد و صداي اه اه مژده هم منو حشريتر مي کرد يهو احساس کردم داره اب مياد و کيرم رو ار سوراخ مژده كشيدم بيرون و کيرم رو گذاشتم روي کونش و آبم رو ريختم رو کمرش و بعد ولو شدم روي زمين و بعد به مژده گفتم بلند شو با هم بريم حمام و کمکش کردم و بردمش حمام و با هم دوش گرفتيم و کمي هم زير دوش با هم حال کرديم و وقتي از حمام بيرون اومديم بهش گفتم مژده خانوم حال داد؟ يک لبخندي زد و گفت گمشو دارم از کون درد مي ميرم و جفتمون زديم زير خنده و حالا هر وقت مژده رو مي بينم و مي‌خوام اذيتش کنم ميگم باز هم از کون دوست داري حال کني مي خنده و به شوخي منو ميزنه. بين خودمون باشه 5 ، 6 بار ديگه با مژده ازکون حال کردم اون هيچ وقت به من نه نميگه

دختر دائي الهاميه دختر دائي داشتم اسمش الهام بود. دختر باريک و نسبتاً قدبلند که اهل حال هم بنظر مي رسيد. خونشون تو شهرستان بود و ما بعضي وقتها مسافرت مي رفتيم خونشون. با اينکه 3، 4 سال از من کوچکتر بود ولي چندان سعي نمي کرد پروپاش رو از من پنهون کنه. عمدتاً دامن مي پوشيد و ساق پاش کاملاً پيدا بود و وقتي مي خواست بشينه يا بلند شه تا شورتش رو هم مي شد ديد. اتفاقي که مي‏خوام براتون تعريف کنم به يه تابستون که ما چند روزي خونه اونها بوديم برمي‏گرده. حموم اونها طبقه پائين قرار داشت و يه پنجره کوچک براي تهويه هوا به سمت راهرو داشت بطوريکه اگه کسي يه صندلي زيرپاش مي‏ذاشت و پنجره هم نيمه باز بود براحتي مي‏شد توي حموم رو ديد زد. اونروز خانواده من براي ديد و بازديد رفته بودند بيرون و من خونه مونده بودم. الهام هم تازه رفته بود حموم. تلفن زنگ زد و دائيم و زن دائيم به من گفتند که يکساعتي ميرن بيرون و برمي‏گردند. تصورش رو بکنين که من حشري تو خونه تنها بودم و الهام هم رفته بود حموم. يواشکي رفتم پائين تا ببينم دريچه باز است يا نه. با دلخوري ديدم که دريچه کاملاً بسته‏س. برگشتم بالا و رفتم سراغ کمد لباس الهام. مي‏خواستم يه ديدي به لباس زيراش بندازم. يه شورت توري سفيد پيدا کردم و شروع کردم به ليس زدن و بوئيدن. کيرم هم حسابي شق کرده بود و آب اوليه اش هم جاري شده بود. شورت رو به کيرم چسبوندم و آبم رو با اون خشک کردم. دوباره شورت رو تا کردم و گذاشتم تو کمد. دوباره رفتم پائين تا ببينم دريچه باز است يا نه. با خوشحالي متوجه شدم که پنجره کوچک تا نيمه باز شده است. در حاليکه دست و پام مي لرزيد يه صندلي برداشتم و به آرامي و بدون اينکه صدائي توليد کنم رفتم گذاشتم زير پنجره. به آرومي بالا رفتم و يه نيم نگاهي داخل حموم انداختم. الهام پشتش به من بود و هنوز شورت پاش بود ولي سوتين رو درآورده بود. داشت زير دوش آب خودش رو ماساژ مي داد. سينه‏هاي تازه-برجسته و نورسش لب و لوچه هر آدم تشنه لبي رو آويزون مي کرد. چي مي شد اگه من مي‏تونستم سينه هاش رو تو دهنم ميک بزنم. داشت با سينه هاش بازي مي کرد. کيرم حسابي سفت شده بود و کاملاً ملتهب بود. شامپو رو برداشت و شروع کرد به شستن موهاش. از زير شورت کيرم رو گرفتم و در حاليکه نگاش مي‏کردم اونو نوازش مي‏دادم. پاهام داشت مي لرزيد و کم مونده بود که از روي صندلي بيفتم. لرزش پاهام و صداي حاصل از صندلي باعث شد که در يک آن برگرده و به پنجره نگاه بيندازه. من هيچ فرصتي نداشتم تا خودم رو پنهون کنم. بدنم هم کاملاً سست شده بود و اختيار انجام هيچ کاري رو نداشتم. اتفاقي که نبايد مي‏افتاد افتاد. الهام من رو ديد که دارم از پنجره حموم اونو ديد مي‏زنم. در يک لحظه انگار دنيا رو سرم خراب شد. چه آبروريزي مي‏شد اگه بقيه مي‏فهميدند. اما عکس‏العمل الهام برام جالب بود. بدون اينکه خودشو گم کنه شير آب رو بست و رفت سمت درب حمام اونو نيمه باز کرد. حتماً منظورش اين بود که من برم تو. به زحمت و با دلهره از صندلي اومدم پائين و در حاليکه کيرم راست شده بود رفتم سمت درب حمام. با دودلي داخل حموم رو سرک کشيدم. ديدم الهام تو چهارچوب بين رختکن و حمام واستاده و منتظر من. با انگشت و با يک حالت جنده‏وار به من اشاره کرد که برم تو. با ترديد و با آهستگي رفتم تو. سريع اومد و درب رو پشت سرم بست. با اشتياق يک نگاهي به برآمدگي جلوي شلوارم انداخت و با دست اشاره کرد که روي پيشخون رختکن بشنيم. ديگه ترسم ريخته بود و از اينکه با يه حرفه‏اي طرف بودم احساس راحتي مي‏کردم. با طنازي خاصي شورت خيسش رو درآورد و انداخت يه طرف. کسش پر مو بود و رغبتي رو در آدم براي خوردنش ايجاد نمي کرد. بيشتر سينه ها و کونش بود که آدم رو حشري مي‏کرد. اومد روبروم و جلوي پام زانو زد و با دو دست از طرفين سعي کرد که شلوار و شورتمو باهم دربياره. همين کارو کرد و کير شق شده من جلوي صورتش تلوتلو مي‏خورد. از آخرين باري که shave کرده بودم حدود يک‏ماهي مي‏گذشت و حسابي پرمو شده بودم. الهام هم همين موضوع رو فهميد و سريع بلند شد و با يه تيغ يکبار مصرف و ژل shaving برگشت. شلوار و شورتم رو به کل از پام درآورد و لاي پام رو از هم باز کرد. ژل رو اطراف کيرم و لاي پام زد. با دست اونو ماليد تا حسابي کف کرد و با تيغ شروع کرد به تراشيدن. چنان حرفه‏اي اينکارو مي‏کرد که آدم فکر مي‏کرد اينکاره‏س. با يه دست، گردن کيرم رو چسبيده بود و با دست ديگه‏ش داشت کيرم رو مي‏تراشيد. حسابي اطراف و روي کيرم رو تراشيد و ازم خواست تا به پشت برگردم و دولا شم تا لاي کونم رو هم بتراشه. همين کارو کردم و از کف لاي پام استفاده کرد تا اطراف کونم رو بتراشه. لذت زايدالوصفي داشتم و حيف که خيلي زود تموم شد. بهم گفت پيرهنت رو درآر تا حسابي بشورمت. پيرهنم رو درآوردم و با هم رفتيم تو حموم. سريع دوش رو برداشت و شروع کرد به شستن پروپاي من. دو دفعه از شامپو بدن استفاده کرد و حسابي کيرم و سوراخ کونم رو شست و تميز کرد. همه اينکارها حدود 10 دقيقه طول کشيد. کيرم همچنان شق بود و گاهي به بدنش مي خورد و ملتهب مي‏شد. سريع منو دوباره به سمت رختکن هدايت کرد و با يه حوله کوچک لاي پام رو خشک کرد. عجب کيري شده بود. تميز و تراشيده و حسابي شق‏شده. جلوم زانو زد و شروع کرد با نوک زبون با سر کيرم بازي کردن. تا زبونش به سر کيرم خورد انگار يکهو يه پالسي از تمام بدنم جريان گرفت که بسيار لذت‏بخش بود. سر کيرم رو مثل آب نبات تو دهنش گرفته بود و داشت ميک مي‏زد. يواش يواش مقدار بيشتري از کيرم رو تو دهنش جا داد. حواسش به قسمت حساس زير سر کيرم بود و مي دونست که اگه با اونجا زياد ور بره ممکنه آبم زود جاري شه. به سختي خودمو داشتم کنترل مي‏کردم. کيرم تا نصفه تو دهنش بود و هر 7، 8 ثانيه يکبار کل کيرم رو تو دهنش جا مي داد و خارج مي‏کرد. ديد که دارم له‏له مي‏زنم کيرم رو ول کرد و رفت سراغ تخمام. با يه دست سر کيرم رو گرفته بود و خيلي آروم نوازش مي‏کرد و با دست ديگه‏ش حدفاصل بين تخمام و سوراخ کونم رو نوازش مي‏داد و با زبونش هم به تخمام حال مي‏داد. آب اوليه‏م جاري شده بود و با دست اونو به کل کيرم مي‏مالوند. دوباره اومد سراغ کيرم. کلش رو تو دهنش جا داد و شروع کرد به بالا و پائين رفتن. از فرط هيجان و شهوت هيچ کاري نمي‏تونستم بکنم. فقط از دستام تکيه‏گاهي براي خودم درست کرده بودم و لاي پام رو هم تا جائي که مي تونستم باز کرده بود. وقتي صداي آه و اوهم بلند مي‏شد کيرم رو از دهنش خارج مي‏کرد تا حساسيت من کاهش پيدا کنه. بعد از چند ثانيه دوباره شروع مي‏کرد. از پائين و تخمام شروع مي‏کرد به ليس‏زدن تا سر کيرم. چند بار پشت سر هم اين کار رو کرد که خيلي هيجاني بود. ديگه قادر نبودم خودمو کنترل کنم. يه مقدار مني از سر کيرم زده بود بيرون. با نوک زبون يه ذره مزه‏مزه کرد و بعد سر کيرم رو مثل بستني کيم ميک زد. ناخودآگاه با سروصداي زياد تمام آبم رو تو دهنش خالي کردم و اونم با اشتياق نذاشت يه ذره از آبم هدر بره. احساس کردم تو عمرم اونقدر آب رو يه جا تخليه نکرده بودم. خيلي شهواني و هيجان انگيز بود. دست‏بردار کيرم نبود و همين جور باهاش ور مي‏رفت که ديگه يواش يواش کيرم خوابيد. بلند شد و در حاليکه زبونش رو دور و بر لبش مي‏چرخوند گفت پاشو بورو که الانه که برگردن و آبروريزي بشه. با رخوت خاصي گفتم منم مي‏خوام … نذاشت حرفم رو ادامه بدم و سريع گفت: وقت زياده؛ باشه براي بعد. با سستي و رخوت فراوان لباسام رو پوشيدم و رفتم بالا. حدود 15 دقيقه بعد دائيم و زن‏دائيم باهم برگشتن و من خودم رو مشغول ديدن تلويزيون نشون دادم ولي کاملاً سستي بعد از سکس رو مي‏شد تو چشمام ديد. بعد از حدود 10 دقيقه الهام از حموم اومد بيرون و در حاليکه يه لباس سرهم تابستوني پوشيده بود اومد بالا. يه نگاهي به من که روي مبل لم داده بودم انداخت و يه نگاهي به تلويزيون و يه چشمک معني‏دار به من زد. اين تازه اول ماجراهاي من و الهام بود.


رامين و دختر عمومن رامين 33 ساله هستم و 5 ساله که ازدواج کردم. زنم مهرانه از يک خانواده با شخصيت و امروزيه. تنها مشکل من اينه که هرچي من هرشب سکس دلم مي خواد (اونم 2 بار) ولي مهرانه خيلي خوشش نمياد و حداکثر هفته اي يک بار. تازه .. از ساک زدن و سکس مقعدي هم متنفره. خلاصه 10 - 15 دقيقه اي بايد تمومش کنم وگر نه اعصابش خورد مي شه.از طرفي خيلي هم دوستش دارم و دلم نميخواست با کس ديگه اي سکس داشته باشم. من تو دوران مجردي حداقل هفته اي دوبار با يک دختر يا زن سکس داشتم. ولي بعد از ازدواج واقعا همه رو کنار گذاشتم. تو اين مدت با خيلي از دوستام که ازدواج کردند رفت و آمد داريم. حتي از يکيشون که قبلا با هم کلي دختر و زن کرده بوديم و ميدونست من چقدر داغم، خواستم که از طريق زنش که خيلي سکسي بود يک کم به زن من آموزش بده و راهش بندازه. ولي تلاشهاي اون بيچاره هم فايده نداشت.تا اينکه پارسال مريم دختر عموم که مجرده و 28 سالشه و در ضمن روابط خيلي خوبي با زن من داشت، تهران فوق ليسانس قبول شد و براي ثبت نام اومدند تهران خونه بابام. دو سال بود که نديده بودمش. ما هم اونجا بوديم. اون شب کلي با مهرانه و داداشش گل گفتيم و گل شنيديم. فرداش ثبت نام کردند و روز بعدش هم برگشتند شهرستان. خونه بابام زياد از دانشگاهش دور نبود و بابام که مريم رو خيلي دوست داشت ازش خواست که بجاي خوابگاه تو خونه اونا باشه. اينطوري خيال عموم هم راحت تر بود. داداشم کامران هم 28 سالشه و مجرده. ولي معمولا خونه نيست و خودش خونه مجردي داره. بنابراين ظاهرا هيچ مشکلي نبود.بعد از چند روز کلاسهاي مريم شروع مي شد و اون دوباره به تهران اومد. يه مقدار هم وسايل با خودش آورده بود. مادرم اتاق سابق من رو براي اون آماده کرده بود و اون زندگي جديدش رو تو خونه بابام شروع کرد.طبق عادت ما هر يک هفته يا دو هفته يک بار به خونه بابام ميرفتيم و کم کم مريم هم ديگه با همه راحت شده بود. چند بار هم به دعوت مهرانه پيش ما اومد و شبها رو هم اونجا ميموند. تا اينجاش من هنوز هيچ احساس خاصي نسبت به اون نداشتم. تا اينکه از چند ماه پيش فهميدم که انگار خيلي دوست داره بيشتر پيش ما باشه تا خونه بابام. گفتم شايد بخاطر مهرانه يا دخترم يا ماهواره باشه. (آخه مامانم اجازه نميداد ماهواره تو خونشون باشه) بعدش کم کم فهميدم مهرانه سعي مي کنه بيشتر با من راحت باشه تا بقيه. مثلا بعضي روزها از دانشگاه ميومد شرکت ما که من بهش کامپيوتر ياد بدم و يا از اينترنت مطلب دانلود کنم. بعد تو راه برگشت تا من تعارف مي کردم که بياد خونه ما، راحت قبول مي کرد و تو ماشين تا خونه از عشق و کم کم بعد از چند بار که تنها بوديم بالاخره از سکس حرف زد. من کم کم داشت دوزاريم مي افتاد که خانوم کونشون ميخاره ولي روش نميشه بگه.بالاخره بهم گفت که دوست داره سکس کنه ولي مي ترسه. از اينکه کسي سرکارش بذاره يا بعد از سکس اذيتش کنه … گفتم شايد اوضاع مريم خيطه، ولي بعد مطمئن شدم که نه بابا … بيچاره سکس رو دوست داره ولي راهش رو بلد نيست. ازش خواستم يکي از همکلاسيهاش رو انتخاب کنه و سعي کنه که به اون نزديک بشه و بهش بفهمونه که ميخواد با هم سکس کنن. همين کارو کرد و بعد از چند هفته … هر دو سه روز يه بار بهم زنگ مي زد و ميگفت فلاني ميگه اينجوري … من چي کار کنم؟ … خلاصه شده بودم مشاور سکسي خانوم. خودمم بدم نميومد که برم تو کارش ولي از يه طرف دلم راضي نمي شد.دو ماه پيش مادرم ازم خواست يه چيزي از بازار براش پيدا کنم. منم دو روز بعد رفتم خريدم و قبل از رفتن به خونه ميخواستم بدم خونشون. زنگ زدم. آيفون تصويري بود و معمولا بدون سوال باز مي کنند. بالا که رسيدم در باز بود. پامو که گذاشتم تو، ديدم مريم يه حوله بزرگ تنش بود و جلوي آينه قدي تو هال خونه ايستاده و داره موهاشو خشک ميکنه. سلام کرد. گفتم مامان کو؟ گفت: رفته خونه مادر بزرگت. من تنهام. لبخندش رو که ديدم خنديدمو گفتم: بد موقع که نيومدم؟ گفت: اتفاقا به موقع اومدي. پشتش رو کرد به من. آروم حوله رو باز کرد و انداخت. بعد برگشت و گفت: چطوره؟ يه دفعه هنگ کردم. خدايا چي مي ديدم. يه حوري بهشتي جلوم بود. يه بدن سفيد که نه لاغر بود نه چاق. يه ست شرت و کرست صورتي گلدار هم تنش بود که ديگه حرف نداشت. نوک سينه هاي تيزش معلوم بود. يه کم به خودم اومدم و گفتم: بابا خوش به حال بعضيا که با اين باربي رفيقند.گفت: ميدوني چيه؟ من هميشه دلم مي خواست که فقط مال تو باشم. ولي هيچ جوري نتونستم بهت بفهمونم که من فقط مي خوام با تو سکس کنم. رامين … مي خوام امروز مال من باشي.گفتم: آخه الان مامان مياد. گفت: نيم ساعت پيش رفته (يعني حداقل 3 ساعت ديگه مياد) و رفت رو تختش (تخت سابق خودم) رو شکم خوابيد و گفت: هرشب رو اين تخت به بدن تو فکر مي کردم.چشمهاش … لبهاش … سينه هاش و همه جاش عالي بود. تازه فهميدم که دختر عموم چقدر قشنگه … هم صورتش و هم بدنش. رفتم طرف تخت و نشستم کنارش. زبونم قفل شده بود. آروم با نوک انگشتام از بالاي شرتش تا پس گردنشو نوازش کردم. يه آه کشيد. کمرش داغ بود. دستشو گذاشت روي رون پامو از رو شلوار نوازش مي کرد. من استاد ماساژ بودم. چون قبل از سکس با مهرانه بايد حسابي حشريش مي کردم تا راه بده. شروع کردم از نوک انگشتاي پا تا موهاشو با دقت و حوصله ماساژ دادم و چندين بار بدنشو و لاله گوششو در حين ماساژ بوسيدم. موقعي که به کوسش رسيدم، همين که دو بار دستم رو روش حرکت دادم، يه آه بلند کشيد. خيلي داغ بود و البته خيس. شورتشو درآوردم و دو سه دقيقه بعد هم کرستش. بعد شروع کردم با زبون اطراف رونش و کونش رو ليس زدن، تمام اين مدت به خودش مي پيچيد و آه آه مي کرد. آروم برش گردوندم. دستش رو گذاشت رو کوسش ولي من تو نخ سينه هاش بودم. عجب سينه هايي داشت. سايزي که من عاشقش بودم. دستم رو گذاشتم رو يکيش و آروم لبهاشو بوسيدم. بعد شروع کردم به لب خوري. همينطور که لب و زبون ميخورديم، دستشو برد کمربند و شلوارمو يواش يواش باز کرد. از روي شرتم کيرمو تو دستش گرفت که حالا مثل يه تيرآهن شده بود. کم کم دستشو برد تو شرتم و کيرمو گرفت و منم داشتم سينه هاشو مي خوردم. دستمو آروم بردم رو کوسش و اطرافشو نوازش دادم. داغ داغ بود. دو سه تا آه کشيد. بلند شد لبه تخت نشست و تي شرت و زيرپوشم رو با هم درآورد. بعد من بلند شدم و شلوار و شرتم رو هم با هم درآورد. شهوت تو چشمهاش موج ميزد. کيرمو با دستش گرفت و با يه دستش هم کوسشو مي ماليد. آروم دهنشو آورد جلو و با نوک زبونش کيرمو ليس ميزد. من فقط با موهاش و گوشش بازي مي کردم. يواش يواش کيرمو کرد تو دهنش و عقب و جلو مي کرد. چه حالي داشتم. چند سال بود که کسي برام ساک نزده بود. بعد رفت سراغ تخمام و اونا رو خورد و با دستش با کيرم ور ميرفت. ديگه داشتم مي ترکيدم از حال. خوابوندمش رو تخت و سينه هاشو خوردم و کم کم رفتم پايين. با همون اولين ليسي که به کوسش زدم يه آه شبيه داد زدن کشيد. معلوم بود که کاملا حشريه. قلمبگي کوسش با چوچول قشنگش رو حالا مي ديدم. مي خواستم با يه گاز همشو بکنم و بخورمش. يه کم که کوسشو خوردم برگشتم 69 شديم. اون کير منو با ولع تمام مي خورد و منم کوس اونو مي خوردم. با انگشتم هم کونشو نازش مي کردم و در همون حال با آب کوس خودش اونجا رو ليز کردمو انگشتم رو کم کم کردم تو. معلوم بود که دردش مياد ولي اينقدر از خورده شدن کوسش حال مي کرد که مقاومتي نمي کرد. يه کم که گذشت حرکت انگشتم تو کونش راحت شد و اونو تندتر عقب و جلو مي کردم. ديدم نزديکه که ارگاسم بشه برگشتم و خوابيدم روش. کيرمو لاي پاش چسبيده به کوسش بالا و پايين مي کردم و لاله گوششو مي خوردم. ديگه داشت از لذت مي مرد سرعت کيرمو بيشتر کردم. يه دفعه منو محکم چسبيد و لرزيد. . از اين حرکاتش و ناله هاش منم ديگه داشتم ارگاسم مي شدم و اونو محکم بغل کردمو آبمو ريختم لاي پاش و بعد از چند ثانيه هردومون شل شديم. همونطوري که خوابيده بودم روش، آروم موهامو نوازش کرد و گفت: رامين، خيلي دوستت دارم. منم گفتم: از اين به بعد منم دوستت دارم و هردومون خنديديم.بعد تو همون حالت با همديگه چرخيديم و به پهلو خوابيديم. دلم مي خواست بازم سينه هاشو بخورم.گفت: 40 دقيقه بدون اينکه توش بکني داشتم نهايت لذت رو مي بردم. تو واقعا عالي هستي. گفتم: منم فکر نمي کردم که اينقدر لذت ببرم. آخه من بايد حداقل 5 -6 دقيقه توش بکنم که ارگاسم بشم. چشمات، لبات، سينه هات و کوست اينقدر خوشگلو داغو خوشمزه بودن که نتونستم جلوي خودمو بگيرم. گفت: اگه قول بدي که بازم مال من بشي، من با کس ديگه اي سکس نمي کنم و فقط براي تو نگه ميدارمشون. نمي دونستم چي بگم. ما با هم به ارگاسم رسيده بوديم و اين بهترين سکس من در دوران تاهل بود. گفتم: مي دوني چيه؟ مهرانه از سکس طولاني خوشش نمياد. 5 ساله که من بيشتر از 10-15 دقيقه اونم 2 يا 3 بار در ماه سکس نداشتم. منم بدم نمياد که بعضي وقتها مال تو باشم. با خنده گفت: آخه اون ديوونه نمي دونه چه جواهري لاي پاهاي توه. واقعا بزرگ و قشنگه و باز منو بغل کردو بوسيد. قرار شد مواقع مناسب رو با هم هماهنگ کنيم. بعد همديگه رو بوسيديم و من بلند شدم که لباس بپوشم. اونم حولشو انداخت رو دوشش و رفت دستشويي خودشو بشوره. من رفتم آشپزخونه دست و صورتمو شستم و از تو يخچال دو سه تا شيريني برداشتم و برگشتم تو اتاق. داشت يه ست شرت و کرست خوشگل آبي کمرنگ رو تنش مي کرد. يه شلوارک جين کوتاه با يه تاپ آبي کمرنگ پوشيد. موهاشو شونه زد و لبهاشو مرتب کرد. در تمام اين مدت من محو بدنش بودم. بعد اومد رو پام نشست و باز منو بوسيد. منم بغلش کردمو بوسيدمش.ديگه داشت ديرم مي شد. بايد مي رفتم. بلند شدم و خودمو تو آينه مرتب کردمو با هم خداحافظي کرديم. تو راه خونه همش فکر مي کردم الان چه جوري با مهرانه برخورد مي کنم. بعد براي خودم دليل آوردم و گفتم که سکس قسمت مهمي از زندگيه. ممکنه من عاشق مهرانه باشم ولي بالاخره بايد خودمو يه جايي خالي کنم.بعد از اون روز 3 بار ديگه هم تو خونه بابام با مريم سکس داشتيم وهر بار از کار خودم بيشتر راضي مي شم. الان ديگه راحت تو کونش مي کنم و اون مي دونه که فقط اولش درد داره. البته اون هم ديگه زياد به من سر ميزنه و هفته اي يکي دو بار که مياد از شرکت با هم بريم خونه، تو ماشين کيرمو ساک ميزنه و يه دستش هم تو شورت خودشه. منم سينه هاشو مي مالم. بخاطر اون ماشينمو عوض کردم پاترول گرفتم که زياد تو ماشين معلوم نباشه. معمولا تا قبل از رسيدن به خونه ارگاسم هم ميشه و خيلي از اين وضعيت راضيه. چون هم مي دونه که من بخاطر آبروي خودم هم که شده به کسي نمي گم و هم اينکه بدون از دست دادن بکارت به اوج لذت جنسي ميرسه.درضمن منم ديگه حسرت دوستامو نمي خورم که هرجور دلشون مي خواد با زناشون سکس مي کنند. خوش باشيد.

سکس من و خاله طاهره

اسم من هومن هست و 26 سالم هست. علت اين که مي خوام اين داستان رو براتون بگم اينکه اولاً هميشه دوست داشتم اين داستان رو تو اين سايت براي شما بنويسم و ثانياً چند داستان در مورد سکس خانوادگي و مخصوصاً سکس با خاله تو سايت هست که اميدوارم با اين داستان اين مجموعه کامل تر بشه و اينو هم بگم که اين داستان کاملاً واقعي هست و حالا اين هم از داستان سکس من و خاله طاهره:جريان مربوط به تابستون سال 83 مي شه. خاله من 43 سالش هست و خيلي اندام و قيافه سکسي داره والبته خيلي هم پولدار هست.اون 3 تا بچه داره و من هميشه به علت دوستي زياد با پسرخاله هام خيلي به اونجا رفت و آمد دارم.من هميشه تو کف خالم بودم، خيلي از مواقع سعي مي کردم(مخصوصاً زمان دانشجويي) صبحها که مي دونستم به جز خالم هيچ کس خونه نيست برم اونجا تا اگر احياناً ميره حمام از سوراخ درب حمام اون بدن رويايي رو نگاه کنم و لذت ببرم.يا مثلاً خانواده خالم چون به من اعتماد کامل دارند هميشه وقتي مي رفتند مسافرت يه کليد به من مي دادند تا در نبودشون به اونجا سر بزنم.من هم از فرصت استفاده مي کردم و با لباسهاي زير خالم چند بار حسابي جق مي زدم و دلي از عزا در مي آوردم.تابستون سال 83 که شوهر خالم به سفر کاري رفته بود. مامانم به خاله طاهره زنگ زد و گفت: ما مي خوايم بريم لواسون( ما اونجا يه ويلا دارم) شما هم بيايد بريم که اونها هم گفتند باشه.همه تا شب توي ويلا بوديم و قرار بود که 2 شب هم اونجا باشيم که شوهر خالم ساعت 10 شب به موبايل خاله زنگ زد و گفت به کپي پاسپورت بچه ها احتياج پيدا کرده و حتما همين امشب بايد کپي پاسپورت ها رو براش فکس کنن در نتيجه خاله بايستي حتما بر ميگشت تهران.چون تمام بچه ها رفته بودند قدم بزنند و من چون حوصله نداشتم نرفته بودم قرار شد من و خاله برگرديم تهران و شب رو هم تهران باشيم و صبح برگرديم به لواسون.ساعت 11 شب از لواسون حرکت کرديم به سمت تهران. همش پيش خودم مي گفتم چي مي شه من و اين پري دريايي با هم سکس کنيم ولي نمي دونستم که امشب روياي من به حقيقت مي پيونده.تو همين افکار بوده که يه دفعه خاله گفت : هومن يه سوال کنم راستش رو مي گي؟گفتم : البته خاله جون.خاله گفت: دوست دختر داري؟گفتم: نمي دونم چي بگم خاله جون. چون اگر بگم آره که مي گيد بده(خاله من يه مقدار مذهبي هست) و اگر بگم نه هم دروغ گفتم(اتفاقاً من اون موقع يه دوست دختر توپ داشتم)خاله گفت: نه عزيزم.اگر فقط با يکي باشي خوبه ولي به شرط اينکه فقط يه دونه باشه و هر روز با يکي نباشي (اين حرف خاله برام خيلي جالب بود چون اولين بار بود که اينو ازش مي شنيدم)تا تهران به همين صحبتهاي معمولي گذشت و رسيديم به خونه خاله طاهره. خاله سريع کپي پاسپورتها رو فکس کرد و گفت : من مي رم يه دوش بگيرم.داشتم از شوق مي ترکيدم چون مي تونستم باز خالم رو لخت ببينم.اون به حمام رفت و من سريع از سوراخ درب حمام شروع به تماشا کردن اون کردم.اولش بلوز و شلوارش رو در آورد و بعد سوتين و شورت سفيدش رو به کناري انداخت و به زير دوش رفت.داشتم از شدت شهوت مي ترکيدم. کيرم رو در آوردم و در حالي که داشت منفجر مي شد مرتب مي مالوندمش و از ديدن اون صحنه رويايي لذت مي بردم.همينطور داشتم خاله طاهره رو مي ديدم و جق مي زدم که کم کم داشت آبم مي اومد و ديگه آخرهاي کار بودم که چشمام رو بسته بوده و مي خواستم موقعي که آبم مي يادش در فکر کردن اون باشم که يه دفعه صداي باز شدن درب حمام رو شنيدم. واي خداي من چي مي بينم. خاله براي برداشتن حوله درب حمام رو باز کرد و من رو کير در دست جلو حمام ديد!!!داشتم سکته مي کردم. يه دفعه خاله که بدنش رو پشت درب قايم کرده بود داد زد: زود پاشو گم شو تو اتاق.واي خداي من چه آبرو ريزي شده بود. يعني اون مي خواد چي کار کنه؟ داشتم از ترس مي مردم و همش تو اين فکر و خيال بودم که اون مي خواد چي کار کنه. من رفتم و نشستم توي اتاق پذيرايي و بعد از حدوداً 10 دقيقه خاله اومد. از صورتش مي شد فهميد که اون هم يه کم ترسيده ولي معلوم بود که عصباني هست. بدون اينکه چيزي بگه نشست کنارم و بعد از چند لحظه و در حالي که من سرم رو پايين انداخته بودم گفت: چرا اين کارو کردي؟من هيچ چيزي جواب ندادم و اون باز اينو ازم پرسيد و من در جوابش گفتم: ببخشيد.اون گفت: ببخشيد بدرد من نمي خوره و من علتش رو مي خوام بدونم.گفتم: قول مي ديد هميشه بين خودمون بمونه.گفت: قول مي دمگفتم: قول قول که ناراحت نشيد و به کسي هم نگيد.گفت: قول مي دم ولي به شرط اينکه همه چيز و به من بگي.بدش من نزديک به نيم ساعت همه چيز و ميزان علاقم به اون رو براش توضيح دادم و گفتم که تقصير خودم نيست و توي اين همه آدم از تو خوشم مي ياد.و بعدش اون در حالي که آرومتر شده بود گفت: که هومن جون من خاله تو هستم و از طرفي شوهر دارم و بايد اينو درک کني.من گفتم: خوب آخه چي کار کنم. خودم همه اينها رو مي دونم ولي نمي تونم جلوي اين علاقم رو بگيرم. اگر حتي فقط بزاريد هر چي مي خوام ببوسمت شايد کم کم با همين قانع بشم و ديگه از سرم بيوفته(مي دونستم اگر بتونم راضيش کنم کم کم مي شه پيش رفت کرد)گفت: نه اصلاً نمي شه. مگه من نگفتم به هيچ وجه همچين حرفهايي نزن.و من خيلي بهش التماس کردم. خيلي زياد. و تونستم راضيش کنم که حداقل بزاره لبهاش رو ببوسم.البته گفت: فکر نکني ديگه هر کاري بخواي مي توني بکني يا اينکه هر روز بياي لبهاي من رو کبود کني.من که از خوشحالي تو پوست خودم نمي گنجيدم گفتم: فقط شما بزاريد من ببوسمتون بقيش حل مي شه(يقين داشتم اگر بتونم کم کم روم بهش باز بشه مي تونم خيلي کارهاي ديگه باهاش کنم)صورتم رو آوردم جلو و نزديک لباش کردم. واي خداي من. داشتم از حرارت ذوب مي شدم. اين لحظه رو توي خواب هم نمي ديدم. لبام رو گذاشتم رو لباش. مثل عسل شيرين بودند. نمي دونم چقدر طول کشيد ولي يکي از بهترين لحظات زندگيم رو تجربه کردم.کم کم به زير گلوش رفتم و وقتي اونجا رو مکيدم يه آه کوچک کشيد و کم کم داشت به صورت ناله در مي آمد و فهميدم تحريک شده ولي خودش زود من رو عقب زد و گفت: ديگه بسه. بعد سريع پاشد و رفت تو اتاقش.من که حسابي راست کرده بودم دستم رو روي کيرم گذاشتم و با مالوندن اون در فکر دست آورد بزرگ امشب بودم.ساعت نزديکيهاي 1 صبح بود و من رفتم تلويزيون رو روشن کردم و شروع کردم به نگاه کردن. بعد از چند دقيقه خاله از اتاقش اومد بيرون و در حالي که يه لباس خواب کوتاه تا بالاي زانو که شورت و سوتينش کاملاً مشخص بود رو بر تن داشت آمد نشست توي حال.هيچ کدام حرفي نزديم و من ديدم کم کم شايد بشه استفاده کرد رفتم کنارش نشستم.يه دفعه مثل اينکه از آدم ناراحت باشه گفت: هومن چرا آخه اين کارو کردي. پسر بي عقل حالم رو خراب کردي!گفتم: يعني چي خاله جون؟گفت: تو که استادي پس چرا خودتو به نفهمي زدي؟يعني نمي فهمي چي شده؟ تحريکم کردي بچه جون.واي خداي من. چي مي شنيدم. به من گفت تحريک شده.ديدم بهترين فرصت رو به دست آوردم. سريع دستم رو دور گردنش حلقه کردم و گفتم: خاله تو رو خدااينقدر من و خودت رو اذيت نکن. هيچ کس از رابطه من و تو مطلع نمي شه. بيا سعي کنيم از اين رابطه لذت ببريم. مطمئن باشيد هميشه بين من و شما مي مونه.خاله هيچ چيزي نگفت و من خودم رو بهش چسبوندم و لبم رو گذاشتم رو لباش. واي خداي من مثل آتيش بود. کيرم مثل برق از جاش بلند شده بود. مثل سنگ سفت شده بود.کم کم به زير گردنش رفتم و تمام گردنش رو مکيدم. ديگه آه و نالش شروع شده بود و من هم يه دستم رو آروم گذاشتم روي سينه هاش و خيلي آروم شروع به مالوندن کردم که يه دفعه گفت: خاله جون اينجا نه. بريم تو اتاق. هر دو پا شديم رفتيم تو اتاق خواب خاله و در رو بست و فقط يه چراغ خواب کم نور روشن کرد.نمي دونم چه شکلي رفتم طرفش و باز شروع به لب گرفتن کرديم.هر دو مثل ديونه ها به جون هم افتاده بوديم. در همون حال لباس خوابش رو در آوردم و خوابوندمش روي تخت که گفت: عزيزم لباسات رو در بيار. من لباسهام رو به جز شرتم در آوردم .بعدش خوابيدم روش و شروع کردم تمام بدنش رو از پايين خوردن. معلوم بود خيلي لذت مي بره. يه مقدار سينهاش رو از روي سوتين مالوندم و در حالي که يه کم به سمت بالا خم شده بود سوتينش رو باز کردم. مشغول خوردن سينه هاي خاله عزيزم شدم.چقدر شيرين بودن. همينطور که اين کارو کردم آروم آروم به پايين آمدم و دور بهشتيش رو مي بوسيدم.وقتي شروع کردم بهشتيش رو خوردم ديگه داشت جيغ مي زد و همش قربون و صدقم مي رفت.ميگفت: بخورش قوربونت برم. بخورش عزيز دلم...بعد از اينکه حسابي براش خوردم گفت بخواب و در حالي که شورتم خيس خيس شده بود شرتم رو در آورد و شروع کرد برام ساک زدن.آخ که چقدر ماهر بود. خيلي با ولع اين کار رو مي کرد(بعدها بهم گفت که بر خلاف خودش شوهرش از اين کار خوشش نمي ميومده)خيلي خوب اين کار رو انجام مي داد و معلوم بود خيلي دوست داره.بعدش به اون گفتم مي خوام بکنمت و اون در حالي که يه لب ازم گرفت به صورت طاق باز خوابيد. خودش کيرم رو به داخل بهشتيش هدايت کرد. خيس خيس بود و خيلي داغ.جاتون خالي تا حالا اونقدر لذت نبرده بودم. خاله طاهره هم که از بس جيغ مي زد داشت نفسش بند مي اومد و غرق لذت بود. کم کم سرعتم رو تند کردم و همينطور اون رو مي بوسيدم. که گفت : حالا تو بخواب و من بشينم روت. اين کارو کردم.اين طوري هم خيلي حال مي داد. کيرم تا ته مي رفت توي کسش و مثل قبل همش قربون صدقم مي رفت.يه دفعه بدنش شروع کرد به لرزش و در حالي که من رو تو بغلش گرفته بوداز فرط شهوت جيغ مي زد و بعدش آروم شد که فهميدم ارضاء شده.يه کم بعدش به خاله گفتم: من کم کم داره آبم مي ياد و اون از روم بلند شد و در حالي که سريع برام ساک مي زد تمام آبم رو توي دهنش خالي کردم و اون هم تا آخرش رو خورد و بعدش هر دو تا صبح تو بغل هم خوابمون برد.صبح با هم رفتيم حمام و توي حمام هم يه بار ديگه کردمش.توي راه که داشتيم بر مي گشتيم لواسون ازم تشکر کرد و گفت که خيلي لذت برده.منم بهش گفتم: خاله جون ديديد که خوبه و براي هر دومون لذت بخشه.خاله گفت: از اين به بعد مواقعي که با هم تنها مي شيم بهم بگو طاهره و نمي خواد بگي خاله.بعد از اون جريان تقريباً هفته اي دو بار با هم سکس داريم و هر دو از اين وضعيت کاملاً راضي هستيم.